این روایات نه تنها از طریق اهل بیت سلام اللَه علیهم اجمعین وارد شده است، بلکه از طریق عامّه نیز روایاتى در این باره روایت شده است.
ما براى این روایات سه معنى مىکنیم که آنها نیز مترتب بر یکدیگر مىباشند. یعنى در سه مرحله متفاوت از نقطه نظر ظهور و خفا آنها را تفسیر مىنماییم:
اول: از نقطه نظر عمل، و آن اینکه امیرالمؤمنین که از طرف خدا داراى مقام ولایت و امامت بوده، فعل و گفتارش حجّت است یعنى افراد مسلمان بلکه تمام افراد بشر، باید در تمام شئون حیاتى خود به آن حضرت اقتدا کنند. بنابراین هر کس از آن حضرت پیروى کند مسلّماً اهل صدق، و صفا، و عبادت، و تسلیم، و جهاد، و جود، و ایثار خواهد بود؛ و معلوم است که چنین شخصى اهل بهشت است؛ چون بهشت ظهور افعال و ملکات نیک در عوالم دیگر است، و هر کس دعوت آن حضرت را رد کند و اقتدا به سیره آن حضرت ننماید دروغ، و خیانت، و کمفروشى، و رباخوارى، و زیادهطلبى، و شهوتپرستى، و نفع طلبى، و هواخواهى، و اعراض از ذکر خدا را دنبال کند مسلّماً اهل دوزخ است؛ چون دوزخ نیز ظهور مَلَکات و افعال زشت در آن عوالم است؛ و آنچه موجب تفریق و جدایى این دو دسته از هم گردیده است امر و نهى مقام ولایت است که دستهاى پذیرفتند و دستهاى رد کردند.
بنابراین على قسمت کننده بهشت و جهنّم خواهد بود؛ مانند معلّمى که شاگردانى تربیت مىکند، و به آنها دروس را تعلیم مىکند، یک دسته کوشش میکنند، و دروس را یاد مىگیرند و دسته دیگر، تن به تنبلى داده، و از تعلّم و یاد گرفتن، ابا مىکنند. معلم یک دسته را قبول و دسته دیگر را مردود مىکند، پس صحیح است که بگوییم معلم دستهاى را به مقام بالا فرستاده و دستهاى را در مکان سابق خود زندان نموده است؛ همچنین صحیح است که بگوییم: عَلِىٌّ قَسیمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ.
امیرالمومنین (علیه السلام) تقسیم کننده بهشت و جهنم |